کته تلخ katehtalkh

وبلاگی برای شناخت هر چه بهتر روستای کته تلخ ( شهرستان کدکن - خراسان رضوی )

کته تلخ katehtalkh

وبلاگی برای شناخت هر چه بهتر روستای کته تلخ ( شهرستان کدکن - خراسان رضوی )

لهجه ، گویش و اصطلاحات محلی کته تلخ ( سری اول )

نِماشُم  یا  شو (sho  )   =    شب

تَپ   =  ضربه با سرانگشت یا کف دست به بدن طرف مقابل

تَپّ نِماشُم  = بازی کودکانه بدین صورت که در پایان روز یا آخر شب که کودکان هر کدام میخواهند به خانه برگردند آخرین بازی خود را انجام میدهند یعنی اینکه هر کس آخرین ضربه را به طرف مقابل خود بزند و طرف مقابل نتواند جبران کند برنده است .

سَرسَروکی  = سطحی . به کاری که با عجله و بدون رغبت انجام شود گفته میشود که آن کار سرسروکی انجام شده .

سرچُلُک = به حالت نشستن روی دو پا اطلاق میشود .

خَگینه = همان غذای نیمرو با این تفاوت که قبل از پختن زرده و سفیده با هم زدن مخلوط و سپس در روغن ریخته میشود .

پَل = وقتی زمین های بزرگ را جهت سهولت در آبیاری و  تنوع در کشت به تکه های کوچک تر تبدیل میکنند ، به هر یک از این تکه زمین ها پَل گفته میشود . 

تیرپَل = مرز بین پَل ها 

پَل کِش = وسیله مانند بیل ولی با سری پهن به طول تقریبی 40 سانت که برای ایجاد مرز بین مزارع استفاده میشود . 

میش بند = عملی که چوپان ها در موقع خوابیدن انجام میدهند بدین صورت که  پای یکی از گوسفند های ترسو و جسورتر را به وسیله نخ یا طناب به دست یا پای خود میبندند تا اگر گله حرکت کند یا گرگ به گله بزند سریع متوجه شوند .

مَیَه  = سینه گاو و گوسفند 

مَیَه بند  = پارچه ای که برای جلوگیری از شیر خوردن بره ها به سینه های گوسفند بسته میشود . 

دَسَه  = تیغه های اره مانند گندم و جو 

سوسِلِنگ  = پرنده شبیه به گنجشک  اما به رنگ سیاه و سفید و با دمی بلندتر که همیشه به طرف بالا و پایین در حال حرکت است .

لِکِتو ( leketo )  = آویزان  

وَخه - وَرخِز  = امر به بلند شدن 

هُک  = آوای تعجب همراه با پرسش 

هم زلف  = باجناق





نظرات 1 + ارسال نظر
علی شِخ اکبر سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 21:33

سلام احمد حسن خَلو
هی دین تور بگردوم!
ای کلمه هار هم معنی کن بغذار
دِمیو، دشخوردن،کُلُفت دادن،پُرطول،دِبُقّه! دِپَل

سلام . ممنون ازی که به ای وب اُمَدی . بشه حتما ای کلمه هار هم دِمیو پستای بعدی خوچار مُدُم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.