اَریک = لثه
اوشَه = آویشن
اَتِش = آتش
اَتِش پَرَه = شرور
اَتِشگیره = هیزم یا کیاهان خشک شده ای که سریع آتش گرفته و برای روشن کردن آتش بزرگتر استفاده میشود .
اَلقاج = نخ های ضخیم که به عنوان پودهای دار قالی استفاده می شود
اَتَلو مَتَلو = اسم مراسم باران خواهی و مطلع شعری که در همین مراسم خوانده می شود که متن کامل آن بدین شرح است :
اتلو متلو ، گندم به زیر خاکه
از تشنگی هلاکه
الله بده تو باران
به حرمت مزاران
اَلِکتاب = صورت مخفف شده دو کلمه اهل کتاب است . در گذشته که چمعیت روستا بیشتر بوده و وسایل ارتباطی وجود نداشته ، برای مطلع کردن مردم از شروع مراسمی خاص ( بیشتر مراسم قرآن خوانی و عزاداری ) ، گروهی از جوانان و نوجوانان دقایقی قبل از شروع مراسم با عبور از کوچه ها و زدن ضربه با چوب به ظروف فلزی مانند قوطی های روغن نباتی و گفتن کلمه ی آآآی اَلِکتاب هووو مردم را از شروع مراسم آگاه میکردند .
اَخکوک = میوه نارس ( بادام ، زردآلو )
آش لَغشَک = نوعی آش محلی کته تلخ که در آن تکه هایی از خمیر تخته شده وجود دارد که بسیار لغزنده می باشد .
اُو (ov)= آب
اُوخوری = لیوانی فلزی وخصوص آب خوردن
اُوخور = ظرف بزرگ برای ریختن آذوقه دام
اُوسار = افسار
اَخیه = وسیله ی بستن گاو به جایی
آویزُن = آویزان
اَلّیزبُنّک = حالتی از الاغ که در حال دویدن شروع به لگدپرانی هم میکند
آغال = آغل و لانه
اَفتوگردش = آفتابگردان